جای همه شما خالی ، امروز صبح به همراه یکی از دوستانم به کوههای عظیمیه رفتیم . البته امروز مثل روزهای دیگه شلوغ نبود ولی لطف و صفای همیشه رو داشت . از اونجایی که کوه نور عظیمیه جای شلوغ و تفریح گاه مناسبی برای مردم کرج محسوب میشه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آنجا را محل مناسبی برای تبلیغات می دانند . هر چه به کوه نزدیکتر میشدیم کاغذهای پراکنده تبلیغاتی بیشتر و بیشتر به چشم می خورد و محیط کوه و طبیعت مردم را برای پیروزی خودشان در انتخابات آلوده و کثیف کرده بودند . هر ستاد انتخاباتی دوست دارد تا کاندیدای مورد نظر خودش در انتخابات پیروز شود ، حالا به هر قیمتی که شده براشون چه اهمیتی داره کوه کثیف بشه ؟ اونا میخواهند پشت میز به صندلی بزرگ و قشنگشون تکیه بدن .
در این میان عکسهای دکتر قالیباف بیشتر به چشم می خورد . کمی که جلو رفتم دیدم عده ای در پای کوه سی دی هایی را به مردم میدادند که روی آن عکس دکتر قالیباف بود حالا توی سی دی چی بود خدا میدونه . بدون توجه از کنار پخش کننده های سی دی در شدیم ، تو این فکر بودم که مثلاً چی توی این سی دی ها هست ؟ که چی بشه ؟ ... به خودم اومدم دیدم هر کسی که از بالا به سمت پایین میاد یه ساندیس و کیک دستشه از وسط صدای بعضی از خانوم ها هم می اومد که به آقاهاشون می گفتن : برو برو بازم بگیر .
نظرم جلب شد رفتم جلو دیدم دو تا چادر کنار هم زده اند و چند نفری مشغول پخش کیک و ساندیس رایگان بین مردم هستند . بله باز هم تبلیغات ، بخورید به حساب دکتر قالیباف ! جالبی این مطلب میدونید کجاست ؟ الان میگم :
زمستان گذشته ساعت 8 شب از جهار راه طالقانی به سمت خونه میرفتم ، برف داشت از آسمون می اومد و هوا خیلی سرد بود ، نزدیک اداره پست یه بچه 6 یا 7 ساله رو دیدم که روی زمین نشسته بود و یه ترازو گذاشته بود جلوی پاش ، لباس کمی به تنش بود ، فقط یه بلوز . یه دستشو از سرما توی بلوزش کرده بود و نوک انگشتای دست دیگشو توی دهنش کرده بود ، من با کلی لباس که تنم بود میلرزیدم ! پسرک هم می لرزید ! می فهمی؟ می لرزید از سرما ... از بدبختی ... از نداری .... از بی کسی ... از بی قانونی و نا برابری ... از ...
اشک تو چشمام جمع شد دوست داشتم برم کنارش بشینم . دوست داشتم داشتم و بهش میدادم . ای کاش میداشتم . حالا آقایون برای پیروزی در سیاست بازی هزار تومانی آتیش میزنند و کیک صلواتی میدهند و دم از برابری میزنند از درختها کاغذ برای تبلیغات می سازند و روی آن حرفهای قشنگ قشنگ می نویسند " برابری – حقوق بشر – آسایش – رفاه - آزادی و ..." اما اینها برای چه کسانی ؟ لابد برای خودشان .
چی میشد این همه پولی را که اینطوری آتیش می زنند را به امثال همان بچه کوچک کمک می کردند ؟ آنوقت آن را در همه جا جار میزدند ، بخدا این مردم بیشتر لذت می بردند و خودشان را بیشتر در دل مردم جا می کردند .
بگذیریم حرف در این ضمینه ها خیلی زیاده اما برای آخرین مطلب یک نکته را به شما بگویم :
در آن شب زمستانی من از سرما می لرزیدم و آن کودک فقیر بی لباس هم می لرزید ، این یعنی برابری ...
وسلام
یا علی تا بعد ...
سلام.
انشا الله که خوش گذشته باشه.
از مطلب پست پایینت هم ممنون.عالی بود.
به ما هم سربزن.
می گویند از محل کمکهای مردمی خرج می کنند .البته راست می گویند.
کمکهای مردمی نام جدیت بیت المال است .که برای بعضی ها مال البیت شده است.
سلام پسر نیمه شب
حرف اینبارت واقعاْ نیمه شبی شد. اشک در میاره این حرفا. نمی دونم.... شاید ... شاید یه روزی درست بشه ....
سلام دوست من. وبلاگت عالیست. از بازدیدت ممنون.
اکالیپتوس
هم میهن گرامی،سایت زیر را با تفکر بخوانید و سپس با ارسال و چاپ اعلامیه های مربوطه بین دیگر میهن دوستان ایرانی ،بدینوسیله گامی مثبت در جهت ازادی ایران و ایرانی از چنگال بیگانگان عرب مسلک برداشته و با باوری محکم به ایرانی سربلند با اینده ای پر افتخار،مشتی جانانه به دهان اخوندهای ایرانی سثیز و زن ستیز بزنیم . ۲۶ خرداد ساعت ۱۰ بامداد با قیام ملی و همه گیر مردم دلاور ایران بدور از هر گونه دگراندیشی و اختلافات مسلکی روز پایان حکومت ظالم و اهریمنی اسلامی است شادی نزدیک است٫شادی نزدیک است٫شادی نزدیک است۱۰۰٪ بدون هیچگونه شک و اگر
پاینده ایران و نا بود باد اهریمنان سیه دل و بد اندیش جنایت کار.l
http://www.geocities.com/ramtini/ettehad.html