آخرین یادداشت

دعای شوم چه کسی باغچه آرزوهایم را لگد مال کرد ، دست سرد کدام نا نجیبی پیکره محبت هایمان را نوازش کرد و کدام غریبه ای چشم دیدن این همه علاقه ام را نسبت به یک نفر نداشت که حالا بجای ان همه شور و هیجان کلبه کوچک ولی گرم دلم به وبرانه ای تبدیل شده که هر از گاهی باد سردی در آن می وزد .

انگار غریبه ای در اینجا بوده که همه گلدانهای ما را شکسته و هفت سینم را که سبزه هایش را تازه گره زده بودیم لگد مال کرده ، جای عکس نازنینم روی تاغچه خالیست و ساعتی که همیشه تیک تاک آن ضربان قلبم بود مدتهاست که خوابیده ،  دیگر از گرمای محبت عزیزترین کسم خبری نیست و درخت آرزوهایم در بهاری ترین روزهای آشنایی زرد شده و خزان توی باغچه حکایت از پاییزی زود رس دارد .

دیگر درو دیواری بر این کلبه کوچک نیست تا به آن بکوبم تا کسی در را به رویم باز کند ... انگار که سالهاست اینجا ویرانه بوده  ، خبری از کبوتران نیست که در کنج ایوان مهمان ما شده بودند و چنان خانه دلم را ترک کرده اند که گویی هرگز اینجا نبوده اند . ابرهای سیاه اندوه آسمان همیشه آفتابی دلم را تیره و تاریک کرده اند ، می ترسم که رگبار تندی تمام وجودم را خیس کند و من تنها باشم .

گویی دیگر وقت رفتن است و یافتن سرپناهی در این هوای ابری ، هر چند که کسی دیگر در اینجا نیست ولی دلکندن از آن همه خاطره و یادگاری ها چقدر سخت است و دردناک . نگاهی می کنم به همه یادگاریهای نوشته شده بر در و دیوار کلبه ام و باز هم قولم را ازیاد می برم و باز گونه هایم نمناک از آن همه خاطره که اگر چه کلبه ام وبران شد ولی یادشان همیشه در دلم نقش بسته خواهد ماند .

 

-          کافیست هـــــر آنچـه که نوشتم ســـالها

-          کافیست هـــــر آنچه گـــفتم از دلـدارهـــا

-          دیدند و شنیدند و شــــدند مــــحــــرم دل

-          افسوس که شکستند به غم همه رویاها

 

 

 

پسر نیمه شب

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:14 ب.ظ http://eghlima.blogsky.com

من فقط می دانم که انسان در اوج احساسات عاشقانه دوطرفه ای هم ممکن است روی یک پله سنگی بنشیند.یک سوال هم داشتم.یکی از لینکهایی که گذاشتی (کیا ) است.ازخواندن وبلاگش حس عجیبی پیدا کردم.ولی هیچ جوری نتوانستم با خودش ارتباط پیدا کنم.تو نمی دانی چطوری می شه برایش کامنت گذاشت.

حسین سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ب.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام احسان جان
دستت طلا. خیلی قشنگ می نویسی.
ای ولا

حامد(پیشی) شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:43 ب.ظ http://akharin-arezoo.blogsky.com

سلام رفیق
کجایی دلم برای نوشتهات تنگ شده
وقت کردی یه سری هم به ما بزن
چایی در خدمتیم :D
قررررررررربون تو
فعلا خداحافظ

دیوونه سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:18 ب.ظ http://divoune.blogsky.com

سلام
خوبی؟
ممنونم که سر زدی

سروش عشق چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ب.ظ

سلام
خیلی با احساس بود.
من آپ کردم خوشحال میشم به کلبه ما یه سری بزنید.

نور دلیل تاریکی است و
سکوت دلیل خلوت،
فقط عشق است که بی دلیل است ،
عشق دلیل عشق است و
خدا دلیل هر دو .

مریم جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام
چرا هیچ جوابی به من ندادی.کیانا را هم اشتباهی کیا نوشته بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد