برای تو ...

همه عمــر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز مــــن نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتــابی که حضور و غیبت افتـــد دگـــران روند و آیند تو هــمچنان که هستــی

 

تو اگه پرنده باشی چشــمای من آسمونه راز پر کشیدنت رو کسی جــــز من نمی دونه

واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز با صدای ســـاز خسته تر کنم گلوی آواز

 

مـــــن و تو گــــرچه اسیریم حیف از غــــصه بمیریــــم بیا تا آخــر دنیا بشینیم و پر نگیریم

جای پر زدن زمین نیست توی قلب آسمونه قصه مـرگ و جدایی تو کتاب ها جا می مونه

 

نگو عمرمون تموم شد بعد از این دیگه غمی نیست بیا فردارو بسازیم این که فرصت کمی نیست