خانه عناوین مطالب تماس با من

دل نوشته های یک پسر

دل نوشته های یک پسر

روزانه‌ها

همه
  • فیلتر شکن عبور از پروکسی
  • غذای چینی حتی تصور خوردنش رو هم نمی کنید...
  • موتور جستجو گوگل آخرشه تو سرعت

پیوندها

  • نوشته
  • پسر آریایی
  • آهــــــو
  • کیانا
  • آروم ولی ...
  • درد دل های شوالیه
  • سروش عشق
  • پیشی و تربچه
  • نارون
  • حضرت عشق

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • گذشت ه ...
  • تنها
  • سختی
  • زمستون
  • حقیقت تلخ ...
  • چراغ قرمز
  • بازگشت
  • قدیما ...
  • هدیه ...
  • نیاز ...
  • راز گل شب بو ...
  • حرف های ...
  • ستاره ...
  • آخرین یادداشت
  • پله سنگی ۲...

بایگانی

  • اسفند 1385 2
  • بهمن 1385 1
  • آذر 1385 1
  • آبان 1385 1
  • مهر 1385 2
  • تیر 1385 2
  • خرداد 1385 1
  • اردیبهشت 1385 3
  • فروردین 1385 18
  • اسفند 1384 23
  • بهمن 1384 23
  • دی 1384 1
  • مرداد 1384 1
  • تیر 1384 13
  • خرداد 1384 7
  • اردیبهشت 1384 3
  • اسفند 1383 6

آمار : 123921 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • برای تو ... دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 17:04
    همه عمــر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز مــــن نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتــابی که حضور و غیبت افتـــد دگـــران روند و آیند تو هــمچنان که هستــی تو اگه پرنده باشی چشــمای من آسمونه راز پر کشیدنت رو کسی جــــز من نمی دونه واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز با صدای ســـاز خسته تر کنم گلوی آواز...
  • سوء تفاهم دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 10:32
    چقدر بده که ما آدما چیزهای کوچیک و پیش پا افتاده رو خیلی بزرگ می کنیم و اونها رو یه مشکل خیلی بزرگ به حساب می آریم . گاهی حتی به خاطر طرز فکر خاصی که در ذهنمون وجود داره مسائل مختلف رو به شکل های دیگه برداشت می کنیم اون هم در جهت منفی ، بدون اینکه کمی فکر کنیم و سعی کنیم تا درست تصمیم بگیریم .پیکره دوستیهامون پر شده...
  • حرف آخر یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1384 11:04
    نا گفته ها را گفته ام حـــــالا پر از شنیدنم یه حرف تازه تر بزن وقتی می آی به دیدنم
  • شاملو یادت بخیر شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1384 11:37
    هزار آفتاب خندان در خرام توست هزار ستاره گریان در تمنای من عشق را ای کاش زبان سخن بود ... به یاد احمد شاملو " برگرفته از میان خورشیدهای همیشه "
  • کجایی ؟ جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1384 13:13
    بارها نوشتم و پاک کردم ، نمی دونم چرا ولی به نظر می اومد که این چیزی نیست که تو دلمه و می خوام بنویسم . عجیب اینجاست که هرچقدر فکر کردم نفهمیدم واقعا ته دلم چیه که نمی تونم بگم . تو کجایی ؟ در گستره ی بی مرز این جهان تو کجایی ؟ من در دور دست ترین جای جهان ایستاده ام : کنار تو تو کجایی ؟ در گستره ناپاک این جهان تو...
  • مرگ لحظه ها سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1384 10:05
    یه نگاهی به دقیقه ها بکنید ! حالا دیگه حتی ثانیه شمار هم تند تر از قبل حرکت میکنه تا دقیقه ها زودتر بگذره . نمیدونم عجله ثانیه ها واسه چیه ؟ اما می دونم لابلای این ثانیه ها و دقیقه ها یه چیزهایی رو داریم از دست میدیم . نگاه کن به گذشته ! حیف که روزهای خوب رو به این راحتی از دست دادیم . بی اونکه عاشق شده باشیم و بی...
  • آرزو دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 17:10
    نمی دونم اگه تو یک فرصت خوب واسه آرزو کردن یا حاجت خواستن قرار بگیرید از خدا خودتون چی می خواهید ؟ من امروز تو این موقعیت قرار گرفتم و فرصتی پیدا شد تا بتونم آرزو کنم . هر چند که آرزوهای ما آدم ها تمومی نداره ولی امروز با تمام وجودم اونی رو که تو دلم بود رو از خدا خواستم . انشا ا.. که همه آرزوهای خوب ما برآورده بشه .
  • می تونی ... یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1384 14:10
    اگه تو هم مثل من دلت گرفته می تونی : می تونی به یاد تنهایی هات بری یه گوشه بشینی و به این فکر کنی که چرا از اونی که تو دوستش داری فقط یک دونه تو دنیا هستش . می تونی با زم مثل بچگی هات تو آسمون دنبال ستاره خودت بگردی ، همونی که از همه پر نور تره ، شایدم بگی نه من ستاره نمی خوام ، ماه مال منه من ماه رو می خوام ... می...
  • یاد گذشته شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 15:36
    دیگه دل نوشتن هیچ مطلبی رو ندارم . دلم گرفته ! یاد روزهای خدمت افتادم که با هادی ابراهیمی ساعت 2 بعد نصف شب یواشکی از آسایشگاه می زدیم بیرون و میرفتیم یه گوشه میدون صبحگاه می نشستیم و درد دل می کردیم و آرزوهامونو واسه هم رو می کردیم . یادش بخیر هادی هر وقت می دید که خیلی دلم گرفته دستشو می انداخت دور گردنم و در گوشم...
  • رویا جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1384 17:41
    همیشه معادلات درست از آب در نمی آد و آدما همیشه به آرزو هاشون نمی رسن ولی بعضی وقتها یه سری از آرزوها اینقدر واسه ما مهم هستن که نرسیدن به اونها میتونه ضربه جبران ناپذیری رو به روحیه ما وارد کنه . واسه رسیدن به اون چیزی که واقعاً اونو می خواهی سخت تلاش می کنی و به چیزی جز اون فکر نمی کنی ، دوست داری تو تنهایی هات...
  • خاطره جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1384 16:15
    یادم نمیره آخرین جلسه آموزشگاه وقتی داشتم از کلاس بیرون می اومدم صدام کرد . ایستادم تا ببینم چی می خواد بگه ! بعد از یک سلام و علیک مختصر یه کاغذ تا خورده از لای کتابش در آورد و به من داد ، هنوز ازش نپر سیده بودم این چیه که گفت اگه میشه خوندنشو بذارید واسه یه جای دیگه جوابشو هم روز گرفتن نتیجه ها بهم بدید !بعد...
  • انتخاب پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 13:36
    یه چیزی میخوام بگم . میدونی تو انتخاب یه نفر میشه به چشم های رنگی فکر نکرد ، میشه نسبت به ابروهای کمونی و موژه های برگشته بی تفاوت بود ، میشه نسبت به ... میتونی به جای اون به این فکر کنی که اگر چه الان پیش تو نیست ولی به یاد تو هستش ، به این فکر کنی که تو واسه اون مهمی . میتونی از این که دلشو دست توداده خوشحال بشی ،...
  • موفقیت چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1384 13:03
    فکرش رو بکن ! احساس خوبی بهت دست میده وقتی به این نتیجه میرسی که بدست آوردن چیزی یا کسی داره باعث پیشرفت تو میشه . تمام ذهنت رو مشغول خودش میکنه ، انگار یه جورایی ناراحتی هات رو یادت میره ، سعی میکنی که واسه رسیدن به اونی که میخواهی همه جوره تلاش کنی . احساس داشتن چیزی یا کسی که مدت ها تو ذهنت بوده خیلی لذت بخشه !...
  • مشکلات سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 18:30
    تا حالا شده دلتون به حال یه پسربچه بسوزه ؟ اینجا رو کلیک کنید تا دلتون واقعاْ بسوزه و واقعاْ ببینید یه پسربچه با چه مشکلاتی در طول روز سروکار داره !
  • سکوت دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 19:00
    درست وقتی فکر می کنی که همه چیز داره خوب پیش میره ، میفهمی که طرف مقابلت چندان علاقه ای بهت نداره . 5 سال یه عمر نیست ولی زمان زیادیه واسه فکر کردن به یک نفر زمان زیادیه واسه نگه داشتن یک کلمه تو دلت تا یه روز بهش بگی . این همه روز صبر می کنی ، تو یه لحظه فکر می کنی که حالا دیگه وقتشه ، همه توانتو جمع می کنی یه کمی...
  • عاشقانه یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 20:18
    آنکه می گوید دوست ات می دارم دل اندوهگین شبی ست که مهتاب اش را می جوید ای کاش عشق را زبان سخن بود " به یاد احمد شاملو " بر گرفته از " میان خورشیدهای همیشه "
  • جستجو شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1384 19:46
    به جستجوی تو بر درگاه کوه می گریم ، در آستانه دریا و علف . به جستجوی تو در معبر بادها می گریم در چهار راه فصول ، در چهارچوب شکسته پنجره یی که آسمان ابر آلود را قابی کهنه می گیرد . " به یاد احمد شاملو " بر گرفته از " میان خورشیدهای همیشه "
  • از بالا منو ببین یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1384 14:05
    بعد از مدت ها بالاخره برگشتم تا نوشتن وبلاگ رو دوباره شروع کنم و اول از اون دسته از عزیزانی که برای نوشته های من در این مدت نظر داده بودند تشکر می کنم . امروز تصمیم دارم برای شروع یک نرم افزار قدرتمند را معرفی کنم . بیایید کمی از برنامه های گرافیک و پخش مالتی مدیا و ... فاصله بگیریم و کمی چشمهایمان را باز کنیم ببینیم...
  • تشکر یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 03:10
    با سلام . این پست فقط بخاطر بازدید کننده عزیز اصغر آقا نوشته شده ! چشم اصغر آقا پروکسی رو هم فعال می کنیم به زودی . فعلا برای اینکه کارت راه بیفته اینا رو داشته باش : اینجا اینجا اینجا
  • بحث چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1384 03:01
    یک هم وطن در اینجا مطلب انده من را که چند روز پیش نوشتم مورد نقد قرار داده است ، حتماً آن را نخوانید و حالا جواب من به این هموطن : هم وطن گرامی از اینکه به درخواست من پاسخ مثبت دادید و نوشته های من از نظر خود مورد برسی قرار دادید سپاسگذارم . لیکن چند نکته را در مورد نظرات شما خدمت شما عرض می کنم : فرموده بودید عربده...
  • DNS خطا در سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1384 02:38
    حتماً تابحال زمانی که تصمیم به وارد شدن به یک سایت را داشته اید یا اینکه روی یک لینک خاص کلیک کرده اید با پیام خطای زیر مواجه شده اید : The Requested URL Could not be retviered این پیام خطا توسط سرور DNS تولید می شود . DNS سرور یا کامپیوتری است که نشانی وارد شده توسط شما را به IP مربوط به آن در اینترنت تبدیل می کند ،...
  • منشی برای تلفن همراه دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1384 02:43
    یادداشت امروز بیشتر به درد کسانی میخوره که از تلفن های همراه استفاده می کنند . حتماً میدونید که فقط بعضی از گوشی های موجود در بازار موبایل دارای منشی تلفنی هستند که معمولاً شرکت های سازنده آنها آسیایی هستند اما وجود منشی تلفنی رو گوشی موبایل می تونه خیلی مفید باشه و در خیلی از موارد به درد بخوره ! حالا در این قسمت...
  • اندوه یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1384 03:07
    خدا نکنه توی تقویم یه روزی با وفات یا شهادتی مناسبت داشته باشه . میدونی چرا؟ اون موقع هستش که هر کانالی رو که نگاه می کنی شیپور و ناله و گریه نشون میده و یه عده که تا حالا معلوم نیست کجا بودن میان و حرف میزنند و بلند گوهای بعضی ار هیات ها تا ساعت 1 شب ناله میکنن ، اما تو همین ایام اگه یه روزی با یه ولایت یا عیدی...
  • تنوع شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 07:58
    گفتم بهتره امروز بجای صحبت کردن از یک موضوع خاص یه کمی تنوع بوجود بیارم ، بخاطر همین تصمیم گرفتم که برای امروز چندتا لینک جالب برتون قرار بدم امید وارم که براتون جالب باشه : دوربین های راهنمایی و رانندگی در شهرهای مختلف دنیا >> اینجا کتاب آشپزی اینترنتی >> اینجا هنر نقاشی روی دست >> اینجا تقاشی بر...
  • ای کاش جمعه 17 تیر‌ماه سال 1384 05:27
    ای کاش : ای کاش جام جهانی به جای هر 4 سال 1 بار هر 4 ماه 1 بار انجام میشد تا مردم به بهانه اون بتونن شادی کنن و بیان تو خیابون . ای کاش انتخابات ریاست جمهوری بجای 4 سال هر 4 ماه انجام می شد تا بخاطر حضور مردم چیزی را گران نکنند . ای کاش کنکور سراری بجای هر 1 سال هر 10 سال 1 بار انجام می شد تا تو ابن مدت مامان و بابا...
  • به سوی کاشان با پیراهن سیاه سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1384 05:07
    یک ساعت دیگر با آمبولانس بهشت زهرا برای خاک سپاری مادر بزرگم به سمت کاشان حرکت می کنیم . دیروز بدن بی جانش را در سرد خانه بیمارستان امام خمینی دیدم ! چقدر آرام خوابیده بود . درست است که غم از دست دادن چنین عزیزانی سالها و یا حتی عمری دل آدم را می سوزاند اما همین موضوع می تواند عاملی باشد برای قدرشناسی از آنهایی که...
  • عزیزم کجاست ؟ دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1384 05:54
    نزدیک به 70 روز بود که مادر بزرگم در بیمارستانهای تهران بستری بود . هر روز به شکلی وضع بدتر می شد و نبود امکانات کافی و عدم رسیدگی صحیح در بیمارستانهای تهران هم مزید بر علت می شد . ولی امید چیزی است که همه دارند و ما هم داشتیم و بچه هایش که مادر و داییهای من می شوند از هیچ تلاشی برای بهبود حال مادر دریغ نمی کردند . و...
  • یار سیاه من یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1384 02:48
    حدود 1 سال پیش در چت رومهای یاهو با جوانی آشنا شدم . اسمش امانوئل بود و اهل کشور قنا بود ، مسلمان نبود ولی از مسلمانان بهتر بود . روزها می گذشت و رابطه من با او هر روز نزدیکتر می شد . در آن روزها تلاش فراوان می کردم که بتوانم با او راحت تر رابطه برقرار کنم ، برای همین منظور مجبور بودم تا زبان انگلیسی ام را قویتر کنم ....
  • گلایه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 03:35
    چرا مردم اینطوری هستند ؟ چند وقتی بود که پست های عاشقانه در این وبلاگ قرار میدادم ، که همه اونها واقعی بودند و هیچکدام ساخته ذهن نبود اما امروز فهمیدم چقدر حرف پشت سرم درست شده و چه فکر و خیال هایی در مورد من می کنند . عجیبه ! تا کی این مردم می خواهند با دخالت تو کار دیگران اونها رو از هدف و عشقشون فاصله بدهند . اینکه...
  • آموزش ویژوال بیسیک جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 02:40
    هیچ ادعایی وجود ندارد و آنچه گفته می شود حاصل تلاش خودم است . در این مسیر اگر چه از کسان زیادی کمک خواستم ولی تعداد کسانی که کمکم کردند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی شوند ، لکن از همان دوستان در اینجا قدر دانی می کنم . این اولین جلسه آموزش ویژوال بیسیک در این وبلاگ هست . اما قدرت مانور من در این زبان برنامه نویسی...
  • 108
  • 1
  • 2
  • صفحه 3
  • 4