زبانم در دهان باز بسته است ...

چی بگم ! نمی دونم ...

وقتی نتونی در مورد ناراحتی دیگران بی تفاوت باشی ، و قتی که نتونی از کنار مشکلات اطرافیانت به راحتی و بدون تفاوت عبور کنی وقتی نتونی ...  چقدر سخته .

چقدر سخته که نتونی کسی رو ببینی که دلش گرفته  در حالی که خودت یه عمر دلت گرفته بوده ، چقدر سخته که دلت می سوزه ولی کاری از دستت بر نمیاد ، مگر اینکه  دعا کنی ...

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سانچو چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:19 ق.ظ http://lastword.blogsky.com

این یکی را واقعا درک می کنم چی داری می گی

zelophin چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:24 ب.ظ

از اینکه شما رو ناراخت کردم معزرت می خوام

مهسا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:33 ق.ظ http://koochekhatere.blogfa.com

سلام دوست عزیز ..وبلاگت در عین سادگی زیباست....نمی دونم چی بگم چون یه جورایی حرف دله ...به ما هم سری بزن اگه قابل...یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد